نفخ صور چند بار انجام مىشود؟
نفخ صور چند بار انجام مىشود؟
كتاب: ترجمه الميزان، ج 17، ص 443
نويسنده: علامه طباطبايى
مقدمه:
يكى از وقايع روز قيامت نفخ صور است كه در آيات به آن اشاره شده است اما راجع به اينكه چند بار «نفخ صور» انجام مىپذيرد نظريات مختلفى است كه در اين مقاله، اين موضوع بررسى شده است.
"و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الأرض الا من شاء الله..."
ظاهر آنچه در كلام خداى تعالى در معناى نفخ صور آمده اين است كه اين نفخه دو بار صورت مىگيرد، يك بار براى اينكه همه جانداران با هم بميرند، و يك بار هم براى اينكه همه مردگان زنده شوند.و اين معنا از روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع)، و بعضى از روايات وارده از طرق اهل سنت از رسول خدا (ص) برمىآيد، هر چند كه بعضى ديگر از روايات اهل سنت خالى از ابهام نيست و همين جهت باعث شده كه بعضى (1) از علماى اهل سنت، اين نظريه را اختيار كنند كه: نفخه صور در سه نوبت صورت مىگيرد: اول براى ميراندن.دوم براى زنده كردن و بعث.و سوم براى فزع و صعقه.و بعضى (2)
ديگر بگويند كه: "چهار نفخه است"و ليكن اثبات اين معنا از ظواهر آيات بسيار مشكل است .
و شايد همين انحصار نفخ صور در دو نفخه"اماته"و"احيا"، باعث شده كه كلمه "صعق"را در نفخه اول به مردن خلايق تفسير كنند، با اينكه معروف از معناى اين كلمه غش كردن است.صاحب صحاح مىگويد: وقتى گفته مىشود: "صعق الرجل صعقا و تصعقا"
معنايش اين است كه غش كرد و"اصعقه غيره"، يعنى ديگرى او را به غش درآورد آنگاه مىگويد : "صعقه"در آيه"فصعق من فى السموات و الأرض"به معناى مردن است (3) .
و جمله"الا من شاء الله"استثنايى است از اهل آسمانها و زمين.و اما اينكه اين استثناء شدگان چه كسانى هستند، بعضى (4) گفتهاند: جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيلند، كه پيشوايان فرشتگانند، چون اين نامبردگان در هنگام نفخ صور نمىميرند، بلكه بعد از آن مىميرند.
بعضى (5) ديگر گفتهاند: آن چهار نفر با حاملان عرشند.بعضى (6) هم گفتهاند: آن نامبردگان با رضوان و حور و مالك و زبانيهاند.بعضى (7) ديگر ـ كه سخنشان از همه سخنان سخيفتر و بىپايهتر است ـ گفتهاند: منظور از جمله "من شاء الله"، خود خداى سبحان است.
و خواننده عزيز توجه دارد كه هيچ يك از اين اقوال به دليلى از لفظ آيات كه بتوان بدان استناد جست مستند نيستند.
بله اگر براى خدا خلقى تصور شود كه در وراى آسمانها و زمين بوده باشند، آن وقت ممكن است بگوييم استثناى مزبور به طور منقطع آنان را استثنا كرده.
و يا بگوييم مرگ عبارت است از جدايى روح از جسد، و اين تنها در جانداران داراى جسد تصور دارد، و اما ارواح نمىميرند، و منظور از استثنا ايشانند، و در اين صورت استثناى مزبور منقطع نيست، بلكه متصل است، چون ارواح هم در بين"من فى السموات و الأرض" هستند.مؤيد اين وجه بعضى از رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (ع) رسيده.
مانند آن روايتى كه در ذيل آيه شريفه"لمن الملك اليوم" (8) وارد شده كه فرمودهاند:
جوابى كه در آيه آمده، يعنى جمله"لله الواحد القهار" (9) ، كلام ارواح انبياء (ع) است، و رواياتى ديگر كه اين معنا را تاييد مىكند.
"ثم نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون" ـ ضمير در"فيه"به كلمه"صور"بر مىگردد.و كلمه "أخرى"صفت براى موصوفى است كه حذف شده و تقديرش"و نفخ فيه نفخة اخرى"است.و كلمه"قيام "جمع"قائم"است.و كلمه"ينظرون"به معناى "ينتظرون ـ منتظرند"و يا به معناى معروف خود كلمه است كه همان نظر كردن باشد.
و معناى آيه اين است كه: در صور نفخه ديگرى دميده مىشود كه ناگهان همه از قبرها برمىخيزند و منتظر مىايستند تا چه دستورى برسد، و يا چه رفتارى با ايشان مىشود.و يا معنايش اين است: برمىخيزند و مبهوت و متحير نگاه مىكنند.
و اينكه در اين آيه آمده كه بعد از نفخه دوم برمىخيزند و نظر مىكنند، منافاتى با مضمون آيه"و نفخ فى الصور فاذا هم من الاجداث الى ربهم ينسلون" (10) و آيه"يوم ينفخ فى الصور فتاتون افواجا" (11) و آيه"و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السموات و من فى الأرض" (12) ندارد، براى اينكه فزعشان و دويدنشان به سوى عرصه محشر، و آمدن آنان فوج فوج بدانجا، مانند بپا خاستن و نظر كردنشان حوادثى نزديك بهمند، و چنان نيست كه با هم منافات داشته باشند.
پىنوشتها:
1) تفسير فخر رازى، ج 27، ص .18
2) روح المعانى، ج 24، ص .29
3) صحاح اللغة، ماده"صعق".
5 و 5 و 6 و 7) روح المعانى، ج 24، ص .28
8) امروز ملك از آن كيست.سوره مؤمن، آيه .16
9) ملك امروز همهاش از خداى واحد قهار است.سوره مؤمن، آيه .16
10) و در صور دميده مىشود كه ناگهان از گورهاى خود به سوى پروردگارشان مىشتابند.سوره يس، آيه .51
11) روزى كه در صور دميده مىشود فوج فوج مىآييد.سوره نباء، آيه .18
12) روزى كه در صور دميده مىشود همه آنان كه در آسمانها و آنان كه در زمينند به فزع در مىآيند.سوره نمل، آيه .87